انجمنی

ساخت وبلاگ
 

عبرتهای 9 دی؛

حماسهای پس از عاشورا

 می خواهم این بار از زاویهای دیگر به 9 دی نگاه کنیم. زاویهای که با گذشت 2 سال از این حماسه ملی دینی هرگز دیده نشد.

از دو زاویه و از دو منظر که در واقع قیاسی است برای این حماسه با حماسههای دیگر تاریخ شیعه.

انتشار: هفته نامه شهرسبز دی ماه 90- کازرون نما -


 می خواهم این بار از زاویهای دیگر به 9 دی نگاه کنیم. زاویهای که با گذشت 2 سال از این حماسه ملی دینی هرگز دیده نشد.

از دو زاویه و از دو منظر که در واقع قیاسی است برای این حماسه با حماسههای دیگر تاریخ شیعه.

1- قیام توابین و مختار :

به شباهتهای این دو حماسه دقت کردهاید .

برای این که شباهتهای آنها را با هم بیان کنم باید به 10 سال قبل از فتنه 88برگشت کنیم.

آری درست است سال 1378. و فتنه کوی دانشگاه. که اگر از آن حادثه عبرت گرفته بودیم فتنهای دیگر جای مجال نمی یافت.

سال 78 و در ایامی که آتش فتنه از سوی نیروهای سیا در ایران میرفت تا شعلهور شود؛ رهبری یک سخنرانی نمود و مردم به صحنه آمدند. در روز 23 تیرماه؛ و حمایت خودشان را از رهبری و نظام اعلام کردند. در واقع به ندای هل من ناصر رهبری لبیک گفتند. و یک هفته نشده، فتنه خاموش شد.

اما در فتنه 88 روزی که رهبری خطبه خواند:

روز تاسوعا چو شد رهبر خطیب

بانگ زد چون جد خود حیدر نهیب

من حسینی هستم عاشورانیم

بیم طوفان نیست من دریاییم

روزی بود که اصحاب فتنه را جمع کرده بود و  حجت را بر آنها تمام نمود.1

و با این کار حجت بر همه تمام شده بود. دیگر جای تردید برای کسی نباید باقی میماند. اما در آن تاسوعایی که دشمن آمده بود تا سران سپاه امام را تطمیع کند فریاد »اَین عمار «شنیده نشد. و اگر در همان روزها لبیک گفته می شد این همه خسارات مادی و معنوی را نظام جمهوری اسلامی و مردم متحمل نمیشدند. در واقع در کربلای آن روز نظام جمهوری اسلامی، حسین بود که لب تشنه فریاد هل من ناصرش از زبان سید علی برخواست.

اما لبیک به این ندا 6 ماه بعد شنیده شد. همان کاری که توابین انجام دادند.

پس از آن که امام خویش را در کربلا تنها و بی یار رها ساختند تا شربت شهادت نوشید.

گفتن این مساله بدان معنا نیست که این حماسه ارزشی نداشت. بلکه بدان معناست که اگر همان روز به ندای رهبرمان لبیک میگفتیم این همه خسارات را متحمل نمیشدیم. آن چنان که در فتنه 78 با حضور به موقع خویش در 23 تیر ماه فتنه را خاموش کرده بودیم. همچنان که آل امیه بعد از شهادت حسین بن علی با همین قیامها کاخش ویران شد. اما باید گفت هر چند نوشدارو دیر رسید اما شانس آوردیم و خدا ما را یاری کرد که ان تنصروا ا... ینصرکم و یثبت اقدامکم.

2- صفین:

فتنه 88 شباهتی با یک حادثه دیگر هم دارد. جنگ صفین....

جنگ صفین را به دنبال جنگ جمل راه انداختند. که اگر خواصی چون طلحه و زبیر و عایشه در جمل علیه علی خروج نمیکردند معاویه نمیتوانست علیه علی اقدامی کند. و اگر هم میکرد خساراتش از این مقدار کمتر بود.

هرچند امثال زبیر با آغاز جنگ و امثال طلحه در هنگامه جنگ به خطای خویش پی بردند اما دیگر دیر شده بود زیرا با شایعات و شبهه افکنیهایی که در ذهن جامعه اسلامی علیه امام خویش انداختهاند نه تنها راه را برای حرکت امثال معاویه باز کردند که کینه دیرینه با اسلام داشتند بلکه آحاد جامعه اسلامی را برای همیشه در شک و تردید و افتراق نگه داشتند.

در جنگ صفین، در ابتدای کارزار، امیرالمومنین حکمیت قرآن را پیش میکشد تا از بروز جنگ و درگیری جلوگیری نماید. اما معاویه به خیال این که قدرت بیشتری دارد و علی در نقطه ضعف است این امر را رد می کند. و زمانی که مالک را پشت خیمهاش میبیند قرآن را بر نیزه میسازند که آی حکمیت!!!

و حالا ....

هنوز نتیجه انتخابات تمام نشده که چه عرض کنم؛ بهتر است بگویم هنوز انتخابات تمام نشده همین خواص جملی، شتر جمل را هی کردند.. تا اصحاب شام راه را این بار سریعتر بپیمایند و از این فتنه سوءاستفاده کنند.

هنوز بیش از 2 روز از آغاز اعتراضات و اتمام انتخابات نگذشته بود که رهبری خود به حکمیت نشست و همه طرفهای قضیه را فراخواند که حرف حسابتان چیست. اما متاسفانه فتنهگران نه در آن جلسه و نه پس از آن به گمان این که پیروز هستند حکیمت رهبری را مقبول ندانستند.

اما اکنون پس از دو سال از آن قضایا و در حالی که میرود اثری از آنها و جریان سبزشان نباشد به ظلمی که علیه نظام جمهوری اسلامی کردند اعتراف میکنند 2و از آن سو فراخوان نامه نویسی به رهبری و حکمیت ایشان را دارند3. که این نامهها چون همان قرآنهایی است که معاویه بر نیزه کرد.

اما از این سوی نیز کسانی دم از ایرانیت میزنند. که احتمالاً نقش همان اشعثها را دارند بازی میکنند. هرچند به ظاهر سرباز ولایت خود را قلمداد نمایند.. و این امر بصیرت میخواهد که از این سوی نیز نلغزیم.

 ما سکوت کردیم هنگامه فریاد ولی امرمان و تنهایش نهادیم تا نظام را در کربلای فتنهشان، ذبح کنند و آن گاه در عاشورای حسینی لرزه بر انداممان افتد؛ وقتی که میشنویم طلبهای را در خیابان کتک زدند و عریانش ساختند....

وقتی بانوی محجبهای را در عاشورا هتک حرمت کردند...

وقتی نامههای دروغین نوشتند و وقتی دروغشان عیان شد در سکوت خبری خود تکذیبش کردند4 که هم بگویند خود تکذیب کردیم و از آن سوی خوراک رسانههای شیطان را از دهانشان نگیرند که حقی دارند بر گردن آنان...

آری عاشورا به داد ملت رسید تا چشمها باز گردد...

هرچند سربازان معاویه در لباس یاران علی در آمدند و کهریزک ساختند و ....

یاران چشمها باز کنید تا حقایق را ببینید که ما در فتنه 88 عاشورا نکردیم که در عاشورا ماندیم و سکوت کردیم تا عاشورا تکرار شود...

هرچند از مدعیان اصلاحات که در دوران حاکمیتشان علم عزای حسین را زیر پا نهادند و حسین را نه تشنه عشق الهی و خدمت و هادی امت که تشنه قدرت می خواندند... همان ها که عزای حسین را جهل خواندند و  سینه زدن را نه پاسداشت پیروزی خون بر شمشیر که شکست حسین تفسیر کردند... همان ها که در همین شهر خودمان به بازاریان و کسبه گفتند که در عاشورا و تاسوعا بازار تعطیل نکنید5 و وقتی مردم تعطیل کردند و کسی حرکت آنها را به نقد کشید از او شکایت کردند. مدعیان آزادی بیان. نقدی کوچک را هم تحمل ننمودند. این امور از این آدم ها بعید هم نبود....

از 9 دی باید عبرت گرفت. نه آن که بر آن غره شد.

 

پینوشت:

1-دعوت رهبری از کاندیداها و جلسه با نمایندگانشان 26 خرداد 88

2- خاتمی؛ سایت بالاترین تیر 90

3-سایت محمد نوریزاد نامه 15

4- مهدی کروبی روزنامه اعتماد آذر 88

5- فرمانداری کازرون محرم 81

 

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 350 تاريخ : جمعه 9 دی 1390 ساعت: 10:33

دی ماه یادآور خونین کربلایی است که بسیاری از عاشقان را به رقص خون واداشت. کربلای ۴ دو عملیات بس خونین که تنها در یک ساعت از  این عملیات بیش نگذشته بود که بسیاری از سرداران بی سر به سجده عشق رفتند . در دریای اروند به بی کرانه شدن پیش رفتند و والاترین فرماندهان و سرداران عروس شهادت را در آغوش گرفتند. شبی که به زعم بسیاری از رزمندگان آن را یلدای جبهه و جنگ می دانند. شبی که تا صبح شد عزیزترین دوستانشان را خونین در آغوش گرفتند.

به یاد عموی شهیدم شهید علیرضا اسدزاده که در عملیات کربلای4 ، حین عقب نشینی در اروند گلوله گلویش را شکافت. همان گلویی که روزگاری وقف حسین و کربلا بود. او در دریا، چون مولایش با گلویی پاره پاره لبیک اللهم لبیک را سر داد و به مولایش پیوست.

 انتشار: داستانک -شعر نو -


دی ماه یادآور خونین کربلایی است که بسیاری از عاشقان را به رقص خون واداشت. کربلای ۴ دو عملیات بس خونین که تنها در یک ساعت از  این عملیات بیش نگذشته بود که بسیاری از سرداران بی سر به سجده عشق رفتند . در دریای اروند به بی کرانه شدن پیش رفتند و والاترین فرماندهان و سرداران عروس شهادت را در آغوش گرفتند. شبی که به زعم بسیاری از رزمندگان آن را یلدای جبهه و جنگ می دانند. شبی که تا صبح شد عزیزترین دوستانشان را خونین در آغوش گرفتند.

و امروز در آستانه بیست و پنجم سالگرد کربلای ایران و عاشورای کربلا می نویسم:

شب بود

تار و سیاه

سرد و خموش

در پای آتش هیزم

که برفروخت

شمعی شد و به انجمن نوری فروخت

گرمای گفتمان دایی

گرفت حال

می گفت از عروسی یلدا

عروس درد

در آن شب سیاه

تاریک و سرد

شب بود و وحشت و دنیا به یک طرف

خورشید و راستی و بهشت سوی دگر

شهزاده های شهر

آماده از برای حجله خویش

بر دست و پای خویش حنا بسته از صفا

و آن از برای یلدا عروس شان

از خانواده شهادت و از دشت نینوا

دامادهای شهر بر کرانه رود

بر گیسوان سپید عروس

لبخند می زدند

یلدا عروس شهادت چنین بگفت

هر کس زند به گیسوانم حنای خون

امشب همو به حجله عشق می کشم

یلدا عروس شب سرد

بنشسته بود

دامادهای جوان در پیش رو

یک یک سوار قایق عشق می شدند

بر رود چو موج به پیش می شدند

هر کس در این مسابقه بر رقص خون نشست

او برده بود عروس شهادتش

زیرا طریقت عشق است رقص خون

دامادهای جوان

عاشقان شیدایی

در خون نشسته

به رقص جنون شدند

با خون خویش گیسوانش حنا زدند

رنگی که تا ابد جاوادن شدند

ما مانده از شب دامادهای خون

وقتی که دیده ایم این همه را غرقه خون

دیوانه گشته

و مردیم والسلام

یلدا درون خون به خونابه شست

وقتی که دید جوانا به خون شدند

انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 373 تاريخ : پنجشنبه 1 دی 1390 ساعت: 19:11

خبرنامه